سلام
بعد از مدتها
امروز نشستم و همه کامنتا ی سالهای خیلی پیش رو خوندم و حال کردم و خندیدم .
چقد اخلاق من عوض شده
شایدم اون موقعها جوونتر بودم و پر انرژی تر
ولی الان نا امید
کم ایمان
و بی اعتماد به همه چیز و همه کس
عجیبه زندگی
کاش میشد همه چیز اونطور که میخاستیم میشد
ولی افسوس از این تقدیر
چ کنیم با دل خویش.
:)
با این حجم از تنهاییام چ کنم
با زندگی نکرده و نداشته چ کنم
با غمی که تو دلمو و دست از سرم بر نمیداره چ کنم
با خودم چ کنم
نمیدونم چی بگم چ کنم
دلم بدجور گرفته با اینکه یکی رو دارم و دیروز سالگرد گرفتم اما نمیتونم از دل تنگم بگم هنوزم تنها انگار که تنهایی آدمیزاد تا نهایت ادامه داره
درباره این سایت